بعد از اعترافات روشنگرانهٔ به اصطلاح سعید حجّاریان بود که تصمیم گرفتم قطعاً کتابائی از ماکس وبر رو که ندارم تهیه کنم تا از این به اصطلاح تئوریسین و جامعهشناس ابله که تئوریاش توسّط عوامل مافوق امنیتی جمهوری اسلامی و با عنایات ویژه امام زمون و فرستادهٔ بر حقّش-محموت- کشف و خنثی شد، اطّلاعاتی دستاوّل بعد از 2 قرن کسب کنم. غربیای اسکول متأسّفانه بازم فکر کردن که نخبههاشون هرچی زر زدهن از سر روشنگری و مطالعه بوده و باز هم غافل موندن از این نکته که بابا! ما به اصطلاح نخبگانی مثل کامران نجفزاده رو از چند سال قبل واسه این روزا تربیت کرده بودیم تا مشت محکمی باشن بر دهان استکبار به اصطلاح جهانی که با وجود عدم وجود هاله روی سرشون، همچنان میدرخشن.
ک به اصطلاح سعید حجّاریان در دادگاه امروزش نوشته بود که در این ایّام شعارهائی توی خیابونا سر داده شد که کلّی آدم ناراحت میشه و قاضی هم چون نپرسید که شما که از اوّلش بازداشت شدی پس چطور شعارا رو شنیدی؟ اونم برنگشت بگه علم غیب دارم چون در صورت بیان چنین سخنانی ممکن بود ملّت فکر کنن که امام زمون در قالب حجّاریان ظهور کرده و مملکت کنفیکون بشه که خدا رو شکر این توطئه هم با کمک سربازان گمنام امام زمون به گا رفت و اکنون کان لم یکن تلّقی میشه.
ک یک به اصطلاح خبرگزاری هم با ردّ مجدّد تقلّب در آراء گفت: کس نگین اعصاب ندارما... و این در حالی بود که آراء تا نشده جلوش بود و همه هم از اتّفاق با یه دسخط بودن که این شایعه رو به شدّت تقویت کرد که مردم ایران همه یکدل و یکرنگن و حتّی بدبینترین دشمنان نظام هم خوب میدونن این انقلابای مخملی خیلی وقتئه از مد افتاده و باید دنبال انقلابای جین یا لااقل شیشجیب بود. ولی اونا هنوز هم نمیدونن که نه تنها مارکس توسّط نظام ما به گا رفت؛ بلکه امروزه ماکس وبر هم هیچ گهی نمیتونه بخوره. البته پیش از این هم داروین و فروید توسّط سربازان امام زمون به گا رفته بودن که متأسّفانه اطّلاعات مربوط به این موضوع چند روز پیش توسّط عوامل داش سیا در امریکا منهدم شد و قدرت این انفجار و انهدام به حدّی بود که نزدیک بود وسط آگوست شاهد 11 سپتامبر باشیم که این پروژه هم با اصابت به دماغ یکی از دوستان ناکام موند.
ک شهاب طباطبائی و سایر اعضاء مرکزی حزب مشارکت هم در یک اقدام جمعی و از پیش تنظیم شده تصمیم گرفتن با عدم مشارکت با همدیگه، باعث بشن ماجرای عمّار یاسر در زمان پیغمبر زنده بشه و تقیه مصداقهای امروزین پیدا کنه. قاضی مرتضوی هم که کلّاً از این مسائل مبهم بدش میاد، در پیام تبریکی به محسن صفائی فراهانی گفت: صفای مائی داداش. با این که در بندی، بدون که در بندتیم به مولی. صفائی فراهانی هم در پاسخ به سؤالی در مورد تعداد آراء محموت به خبرنگار شبکه خبر گفت: خبر نداری؟ به در و داهاتیا پول دادن و سهام عدالت پخش کردن که بیان بهش رأی بدن دیگه. من از اوّل میدونستم. و کلّیهٔ شبکههای صدا و سیمای میلی هم این صحنه رو پوشش داد تا ثابت کنه از ماکس وبر اقلّاً بیشتر میفهمن. دیگه بحث فروید و مارکس که دیگه بماند...
ک در این بین به اصطلاح سعید حجّاریان که در مورد مشارکتیا هم اشتباه تحلیل کرده بود، نوشت: جلّالخالق! و با یه اشاره به انگشتش فهموند که بنویس من استعفا میدم. بعدشم رو به قاضی صلواتی کرد و گفت که اگه بیشتر تحت فشارم میذاشتین، بیشتر به خودم میریدم. صلواتی هم متأسّفانه نشنید یا شایدم سربازان گمنام امام زمون وسط زمین و هوا فرکانسا رو به گا دادن.
ک یه خبرگزاری دیگه هم که اوّل اسمش فارس بود، در جواب به سؤال یکی از جوانان مخملی که پرسیده بود چرا در ثبت اظهارات اون به اصطلاح سعید به جای "تلنبار" و "تعمیم" نوشته بودین "تلمبار" و "تعمین" گفت: میخواستیم ببینیم شما دقّت دارین یا همینجوری الکی اعتراف میخونین که سوژه دست غربیا بدین.
ک در این بین من درگیر پیدا کردن خونه بودم که ناگهان نوشتههای به اصطلاح سعید حجّاریان گفتن که یه وقت نری علوم سیاسی بخونیا... اینا مظهر فسادن. بعدش هم باز طبق معمول تحلیل کرد که در مملکتی که رهبر و محموت حضور دارن، آگاهی سیاسی مردم در درجهٔ آخر اهمّیت قرار داره و اصلاً بدونی و بخونی که چی؟ بعد از اون بود که با نیشخندی رو به نخبگان نوشت: خاک تو سرتون که نخبه شدین. و من به این فکر میکنم که با عنایت ویژه به آقای ماکس وبر که کتاباش قرارئه به زودی به عنوان طنز مخملی چاپ بشه، آیا فردا قرارداد این به اصطلاح خونه رو میتونم ببندم یا نه...
۸ نظر:
اینا تیز کردن واسه ی یه انقلاب فرهنگیه دیگه که استادارو تصفیه کنن ز بیخ ولی خوب گرمن فعلا حواسشون نیست که با چه سرعتی رو به سفوطن, ایشالا به زودی زود میام دم در دادگاه سلطان علی ظالم و دربارش که گوجه پرت کنم بهشون, میرسه اونروز
*سقوط
عجـــــــــــــــــــــــــــب !!!!!
اینا بی رحمن
آخه حجاریان چرا ؟
یا اون زید آبادی طفلک
امروز چه قدر واسه اینا گریه کرده باشم خوبه؟
:|
بد نمینویسی کلاً
من كه اصلا به هيچكدوم اين مادر.... اعتماد ندارم. اينا همشون با همن. كروبي و احمكد توكلي (2تا مهره سوخته) رو انداختن جلو كه اين ميخ ميزنه اون يكي پرچ ميكنه. اينارو تو اب نمك خابوندن واسه يه روزي كه از اعتماد اين مردم بدبخت استفاده كنن ويه سمتي بهشون بدن. اين درسي بود كه در بدترين حالت از احمدينژاد گرفتيم. به وسيله كروبي هم ماجراي قتلها و تجاوزها رو عنوان ميكنن كه اولا مردم رو بترسوونن دوما قضيه رو اينقدر كش ميدن كه مثل خيلي چيزاي ديگه واسه مردم لوث بشه وفراموش سوما اين خودش يه دامه واسه اونايي كه به قول معروف زبان سرخي دارن و در دراز مدت خطرناكن واسه نظام كه از اين شرايط جوگير ميشن يه چيزي ميگن كه از اين طريق شناسايي ميشن اتو ميدن دست اونايي كه نبايد بدن.امثال حجاريان هم كم جنايت نكردن تو اين مملكت كسي كه از موسسين وزارت اطلاعات بوده و يه دوره اي از بدنه حكومت جدا شده حالا هم دارن ادبش ميكنن.وگرنه كسايي كه به صياد شيرازي رحم نكردن به هيچكس رحم نميكنن. به همين راحتي مثل هميشه.
این ناشناس بالایی حرفش جالبه ها ؛ اما یه فاکتوری رو که فراموش کردن ؛ آگاهی مردم ئه ، اینبار فکر کنم شونه خالی کردن از هرچیزی برای همه گرون تموم بشه
ارسال یک نظر