۱۳۸۸ مرداد ۲۷, سه‌شنبه

بر صدا و سیما نظارتی صورت نمی‌گیرد

امشب گفتگوی ویژهٔ خبریِ اخبارِ 22.30 برام جالب بود. سلیمی نمین رو آورده بودن تا مثلاً کودتای 28 مرداد 1332 رو با کودتای به اصطلاح مخملین در زمان حاضر مقایسه کنه. یعنی منظور این بود که الانم مث 56 سال پیش دست اجنبی تو کار بوده و این سبزا دست‌نشونده‌ن. مجری که به شدّت سعی داشت به بحث جهت بده، مدام با استدلالای منطقیِ سلیمی نمین مواجه می‌شد که حاضر نبود تن به خزعبلات صدا و سیما بده. مدام از سیاستای صدا و سیما انتقاد منطقی می‌کرد و کسی نبود که جوابش رو بده. بزرگترین انتقادش هم این بود که صدا و سیما نباید همه چیز رو به اجنبیا ربط بده و باید بذاره همهٔ جوانب در نظر گرفته بشه.
ک این حرف از دو نظر من رو به فکر فرو برد. اوّل یاد مقالهٔ اکبر گنجی افتادم که توش می‌گفت سکوت امریکا و غرب در مورد وقایع داخلیِ ایران، بزرگترین معضل نظام‌ئه. چون اونا همیشه از طریق تحریک احساسات مردمی نسبت به انگلیس و امثالهم می‌خوان از زاویه دید خارج بشن و از مردم سوء استفاده کنن. اونا خوب می‌دونن مردم هر قدر هم ناراضی باشن، زیر بار اجنبی نمی‌رن. بعدش هم یاد نظریات باختین افتادم که معتقد بود گفتمان در حالتِ تکصدائی شکل نمی‌گیره. یعنی باید به تمام طرف‌های دعوا و بحث و نظر اجازه داد تا حرف بزنن. در غیر این صورت دچارِ مونولوگ (تک‌گوئی) و بعد از اون سولی‌لوک (خودگوئی-حدیث نفس) می‌شیم و این به نفع هیچ‌کس نیس، حتّی کسی که صاحب قدرت‌ئه و روی منبر نشسته. گفتمان فقط در حالت چند صدائی شکل می‌گیره. ما توی کشورمون همیشه تکصدائی عمل کرده‌یم و این بزرگترین نقطه ضعفِ فرهنگِ ایرانی‌ئه. ما در قبال مسئولیتی که به عهده داریم پاسخگو نیستیم. وقتی به مرحلهٔ جواب پس دادن می‌رسیم، خونمون به جوش میاد. پدر برای پول‌توجیبیِ کمی که به بچّه‌ش می‌ده توجیهی نداره و آخرین ابزارش داد و بیداد و تحقیرئه. معلّم برای نمرهٔ کمی که می‌ده هیچ توجیهی نمیاره و اعتراض رو تجاوز از حدود تلّقی می‌کنه. مسئولین رده بالا از اینکه گزارش مفصّل و دقیق بدن خودداری می‌کنن، چون می‌دونن سوتی فراوون‌ئه. و به سادگی به خاطر این سؤال معصومانه که رأی من کو؟ جوونا رو نه تنها می‌کشن، بلکه می‌کنن.
ک به هر حال حرفای سلیمی نمین به‌جا و جالب بود، هر چند که کامل نبود. یه برنامهٔ زنده رو هم که به این سادگیا نمی‌شه قطع کرد. یاد دورانی افتادم که توی صدا و سیما کارشناس یه برنامهٔ زنده بودم. علیرغم تصوّر عامّه مبنی بر وجودِ ممیزی و کنترل شدید بر برنامه‌های صدا و سیما، در واقع اصلاً چنین چیزی وجود نداره. گواهش هم همین در و دافائی هستن که وسط پخش زندهٔ فوتبالا هر دفعه از زیر دست سانسورچی در می‌رن و ملّت یه حالِ نصفه نیمه می‌برن.
ک امّا تأثیرات نامهٔ کرّوبی همچنان ادامه داره. نمی‌دونم کی می‌تونه ادّعا کنه می‌شه این پیرمرد رو به خاطر این پرده‌برداریِ عظیمش از فجایع زندانا و بازداشتگاها شلّاق زد. امروز یه فیلم تکون‌دهنده از اعترافات زنی به اسم آذر آل کنعان دیدم که از تجاوزات درون زندانا می‌گفت. خیلی آروم و متین داشت از دردی می‌گفت که کاش هیچ فرزندی از فرزندایِ پاک این سرزمین دچارش نشه. توی این ایّام بچّه‌های تهران یه تنه مجبور شدن جور کلّ ایران رو بکشن و شکنجه بشن و بهشون تجاوز بشه و هزار اتّفاقِ بدِ دیگه براشون بیفته که هر کدومش صد بار از مرگ سخت‌ترئه. البته نمی‌شه منکر شد که مردم همهٔ ایران یکصدا راه افتادن و آزادی خواستن، ولی تهران مرکزِ ثقل همهٔ این برخوردا و محلّی بود که شده بود مرکز تجمّع تمام نیروهای لباس‌شخصی و حکومتی برای سرکوبِ مردم. از حق نمی‌شه گذشت که همین بازتاب نصفه نیمه از وقایع تهران، توی خیلی جاهای دیگه مث اصفهان و شیراز و مشهد و بخشِ آذری‌نشینِ ایران به تصویر و خبر تبدیل نشد. بچّه‌های این شهرا توی بغض و سکوت جون دادن. یادشون گرامی.

۴ نظر:

نیلو مورچه گفت...

اول !

نیلو مورچه گفت...

آخرش چه غمناک بووود ...


یادمه توی یه درسیمون تو کتاب دینی اگه اشتباه نکنم در مورد ظهور امام زمان و آمادگی پیدا کردن و اینا .. بعد یه قسمتش میخواس بگه یه سری ملت توی اون موقع کون گشاد میشن و میگن شما برید بجنگید ما همینجا مینشینیم .. نمیدونم این مدت که ملتو توی تهران گرفتن زدن و هزار جور بلای دیگه خیلی این جمله تو مغزم میگذشت .. شاید خیلی از آدما توی خیلی از شهرا میخوان که بقیه برن اوضاع رو واسشون درس کنن و خودشون فقط از تموم شدنش لذت ببرن ..
.
.
اینا با هر بحثیشون یه قسمت از این نظام و آدماشو میبرن زیر سوال .. نکبت و ایکبیر این مملکت و گرفته !!!

صدا گفت...

کشور غریبی داریم عمو خیلی غریب

امین بلک گفت...

پسر! من و تو که از این سبزائیم که نه
اونایی که باید به این اراجیف دل ببندن میبندن
تو روشنگریت واسه کیه؟
من؟
کودتایی ها؟
کی؟
قلمت روون