صبح با اس.ام.اس. یکی از بچّهها از خواب پریدم. زده بود که یکی از بچّههای دانشکده رفته تو روزنامهٔ کیهان علیه دانشکده مطلب نوشته. رفتم دانشکده و رحمت رو دیدم. گفتم خبر دارین؟ روزنامه رو داد بهم. ازش کپی گرفتم و بردم برای رئیس دانشکده. یکی از بچّههای احمدینژادیِ دانشکده تو شمارهٔ دیروز کیهان مطلبی نوشته که در واقع بچّهها، استادا و رئیس دانشکده رو در معرض اتّهام جدّی قرار داده. اثراتش به سرعت مشخّص میشه. فعلاً فرصتی واسه توضیح این مطلب ندارم.
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
۱ نظر:
کی فرصت می کنی پس باقیشو بگی؟
ارسال یک نظر