۱۳۸۸ مهر ۲۶, یکشنبه

صدا و سیما-2

حرفائی که تویِ پستِ قبلیم زده بودم، همونطور که دلم می‌خواس و انتظار می‌رفت، بالاخره پایِ نظراتِ مخالفین رو هم باز کرد. پس، بیش و پیش از هر چیز از این افراد تشکّر می‌کنم که به جایِ فحشایِ شفاهی و گذرِ بی‌تفاوت از کنارِ مطالب -که عرفِ اخلاقیِ ما در این مواقع اونا رو صادر می‌کنه- مردونه اومدن و نظرشون رو ابراز کردن.
ک باید اقرار کنم که من همچنان حکمی در این زمینه صادر نکرده‌م و صرفاً دارم نظراتِ خودم رو بیان می‌کنم. ممکن‌ئه کار کردن در صدا و سیما یا جشنواره‌ها کارِ غلطی باشه، یا شاید حضورِ ما خیلی مهمتر و درست‌تر از چیزی باشه که من فکر می‌کنم. به هر حال از همه مهمتر این بود که یه بحثی بین ما در گرفت. به قولِ یه بزرگی: «زنده‌ باد مخالفِ من.» نگاهی به گذشته و ناامید نشدن از آینده می‌تونه تا حدّ زیادی ما رو از بلاتکلیفی خارج کنه.
ک برایِ بیانِ مجددّ مواضع شما و جوابائی که من بهشون داده بودم، اسامیِ شما رو با رنگِ قرمز، صحبتای شما رو با رنگِ سبز و جوابایِ خودم رو با همون رنگِ روتینِ بلاگم نوشتم. امیدوارم که این اتّفاقات و این بحثا به رفاقتِ، جسارت و علمِ ما کمک کنه. به ترتیب شروع می‌کنم.
**الینا**
...در پس این مبارزه ها باید هدفی باشه، اونم ضرر رسوندن به سیستم‌ئه. حالا تو اگر بخوای همکاری با صدا و سیما رو هم تحریم کنی، چی از اینا کم می‌شه و چی به تو زیاد؟ همچنان می‌گم که این مائیم که باید فرهنگ و هنر رو ارتقا بدیم. پس میدون خالی کردن کار الان نیس.
الینا، من فکر می‌کنم ما هر قدرم عرصه رو خالی‌تر نگه داریم، در واقع جا رو بیشتر برایِ اونا باز کرده‌یم. بیشتر حرفی در مورد کامنتت نمی‌زنم چون می‌شه «تأئیدی بر تأئید».
**سرور**
نبايد گذاشت آدمايي كه سرشون به تنشون مي ارزه تو اين بگير و ببندا از بين برن يا گوشه نشين بشين. آخه اين هزينه اي نيست كه بايد پرداخته بشه. هزينه اون وقت و نيرويي كه صرف رشد دادن مي شه.
خیلی موافقم باهات. این همه هنرمند این همه سال دم نزدن و اعتراضشون رو به خلوت بردن. نتیجه‌ش چی شد؟ هیشکی نه اونا رو یادش موند، نه فایده و استفاده‌ای از وجودشون برد. اونا هم هیچ نفعی از اجتماعشون نبردن. هنرمند با اقلیم و اجتماعش تعریف می‌شه. محمود دولت‌آبادی فقط اینجا محمودِ دولت‌آبادی‌ئه، نه تو فرانسه و امریکا و آلمان. تحریم و خونه‌نشینی هیچ سودی نداره؛ نه واسه هنرمند، نه واسه جامعه. دیروز مصاحبه مخملبافان رو خوندم. برگشت یه جا به دخترش گفت که تولیدِ هر نخبه 30 میلیون دلار خرج داره! یعنی آدم بشینه فکر کنه ما چند میلیارد دلار این 30 سال ضرر کردیم...
ک خدایِ ناکرده فکر نکنین دارم خودم رو با اون 30 میلیون دلاریا قیاس می‌کنما! خداوکیلی فقط مِن بابِ مثال بود.
**فیلا فیلا**
من نمی‌دونم بالاخره تحریم یا نه؟؟خب اگه همه مثل تو فک کنن و بگن نباید میدون خالی کرد که کسی چیزی نمی‌فهمه… مثلاً میان تو رو درک کنن که برا میدون خالی نکردن بوده؟؟؟ نه! ففط کافیه خودشونو بزنن به کوچه علی چپ و همه چیو وارونه فک کنن… که این کار همشگیشونه.
یه برنامهٔ رادیوئی قرارئه که پخش بشه. فقط یه سری تئاتری بهش گوش می‌دن و هیچکدوم از اون تئاتریا نمی‌دونن که من بلاگ دارم. ضمنا هیچکدوم از افرادی که بلاگِ من رو می‌خونن، به اون برنامهٔ تخصّصی گوش نمی‌دن. یا اگه گوش بدن، نمی‌فهمن که فلانی منم. اون وقت به نظرت من چه نیازی دارم برایِ قانع کردنِ این آدما پست بدم و از ابزار "توجیه" استفاده کنم؟ نیاز دارم که اونا درکم کنن؟
ک نمی‌گم تو داری می‌گی که من دنبال توجیهم، ولی دارم توضیح می‌دم که نیازی به این کار ندارم. بیشتر دلم می‌خواد یه بحثی در بگیره. ما نباید فقط تا نوک دماغمون رو ببینیم.
**مهندس پنگولی**
من بالشخصه اگه حق انتخاب داشتم و می‌تونستم بین دو تا شغل، یکی رو انتخاب کنم، هرگز سراغ صدا و سیما نمی‌رفتم.
رفیق اگه من 100 تا گزینه هم واسه ادامه کار داشته باشم، اونی رو انتخاب می کنم که بیشتر در موضعِ "کمک به حضور مردم" باشه.
ک بیا یه قدم جلوتر بذاریم و برگردیم به گذشته نگاه کنیم. ما مجلس هفتم رو تحریم کردیم. آخرش چی شد؟ همهٔ اصولگراها رفتن تویِ مجلس و الانم مجلسِ هشتم رو قبضه کرده‌ن. چی گیرمون اومد؟ یه مجلس فرمایشی که "بله قربان گو" شده. همین مجلس بود که زمینه‌هایِ رشدِ فسادِ احمدی‌نژادی رو فراهم کرده و می‌کنه. نمونه‌ش همین ماجرایِ لغوِ یارانه‌ها. الانم ما انگاری داریم دنبال یه صدا و سیمایِ بله قربان گو می‌گردیم. به قولِ سعیدِ حجاریان (زمانی که اصلاح‌طلبا مجلسِ ششم رو قبضه کردن)، ما باید دونه دونه سنگرا رو فتح کنیم. یادت نره رفیق، احمدی‌نژاد اوّل فرماندار ماکو بود و یه سر به اردبیل زد و بعد از طریقِ انتخاباتِ شورایِ شهر تبدیل به شهردارِ تهران شد و بعدترشم ترقی کرد و شد رئیس جمهور و بقیه شم که گفتن نداره.
ک آیا امروز کسی هس که بگه تحریم انتخابات مجلس هفتم درست بوده؟ یا حتّی تحریمِ انتخابات دورهٔ نهمِ ریاست جمهوری؟ امروز ما هرچی داریم از رأیی بود که دادیم و دزدیدنش. یه عده از دوستایِ من هنوز دارن می‌گن خر شدیم رأی دادیما! یعنی طرف هنوز به این درجه از درک نرسیده که بفهمه تو اول باید رأی بدی؛ دوّم باید رأیت دزدیده بشه؛ سوّم باید حقت رو بخوای؛ چهارم حکومت بفهمه یه من ماس چقدر کره داره. حالا همین آدما من شک ندارم دفعهٔ بعدی نمی‌رن رأی بدن. یعنی همون کاری که سرِ مجلسِ هفتم کردن. ولی من معتقدم از همین لحظه انتخابات بعدی تبدیل شده به کابوسِ حکومت. می‌دونی چرا؟ چون اگه مردم باز رأی بدن، اینا بعد از اون همه حرف و حدیث و جار و جنجال دیگه نمی تونن به این سادگیا تقلّب کنن. حالا اومدیم و تقلّب کردن؛ اگه باز مردم بریزن وسطِ خیابون چی؟
ک حالا اگه مردم رأی ندن چه اتفاقی می افته؟ خب خیلی ساده‌س. حکومت با همون شیش هفت میلیون رأیِ ثابتش انتخابات رو برگزار می‌کنه و یه چند میلیون از اون تعرفه‌ها رو هم یه بلائی سرش میاره و همه چی تموم می‌شه. حرف از مشروعیت هم نمی‌زنه. باز به 85 درصدش افتخار می‌کنه و می‌گه: «اونائی که رأی ندادن تحت تأثیر تبلیغات بودن.» بعدشم میاد امریکا و انگلیس و اسرائیل رو عامل تبلیغات می‌کنه. ککشون نمی‌گزه رفیق. چرا؟ چون اینجا ایران است.
ک من همونطور که تویِ همهٔ انتخباتا -از جمله انتخاباتِ مجلس هفتم- شرکت کردم، دفعهٔ بعدی هم رأی می‌دم و به همین دلیل بینِ تمامِ مشاغلِ موجود، سعی می‌کنم کاری کنم که حضورم مستمر باشه.
**میلاد**
آقا عجیبه. توی نوشته‌های پیشین به عمو فردوس خرده گرفته بودی که چرا برای تبلیغات از صدا و سیما استفاده می‌کنه، و حالا... چه چرخش عجیبی داشتی. شاید هم من اشتباه برداشت کرده باشم! به هر حال من با این نظر بیشتر موافقم تا اون نظر.
چرخشی نداشتم میلاد. هنوزم معتقدم تبلیغ در صدا و سیما حرام است. علتش هم همونطور که الینا گفت، واریزِ پول به حسابِ سیستمِ دروغ ئه.
ک صدا و سیما هم جا داره تا جا. یه وقتی هس تو عادل فردوسی‌پوری. خودشونم دوس ندارن که تو حضور داشته باشی. چون می‌دونن تو حرفی می‌زنی که شاید به نفع خیلیا نباشه. اینجا من می‌گم عادل فردوسی پور باید بمونه. مردم نیاز دارن عادل فردوسی‌پور تویِ تلویزیون وجود داشته باشه تا گهگداری حرف دلشون رو بزنه. امّا یه وقتی هس که طرف کامران نجف‌زاده‌س. یا حالا هر کسی که تو بخشِ اخبارِ سیاسی و مناظراتِ سیاسی و غیره فعالیت می‌کنه. خب اینجا تو تریبونِ مردم نیستی، تریبونِ حکومتی. حکومتی که خیرخواهِ مردمش نیس. از این وجه اگه نگاه کنی، من می‌گم در تمامِ دورانِ 30 ساله هر کسی در این راستا قدمی برداشته، خائن به حساب میاد.
ک این خطاس اگه فکر کنیم این وجه مزوّر و دروغین صدا و سیما مربوط به دوره اخیر بوده. کسائی که سنشون بیشتر باشه، دورهٔ ریاست لاریجانی رو یادشون میاد. برنامهٔ هویت رو یادشون میاد. برنامهٔ چراغ و روح‌الله حسینیان و قتل‌های زنجیره‌ای رو یادشون میاد. ما داریم تویِ این مملکت زندگی می‌کنیم.
ک برایِ من و شما فرقی نمی‌کنه که حضرات تویِ صدا و سیما چی بلغور می‌کنن. یه "ابزاری" داریم به اسمِ اینترنت و یه "توانائی" داریم به اسم درک و تحلیل. اونا هر چی که بگن، ما بازم سر حرفمون می‌مونیم و باورشون نمی‌کنیم. ولی به نظرت می‌شه این ابزار و توانائی رو به همه تعمیم داد؟ همه توانائیا و ابزار ما رو دارن؟
ک اینجوری نیس میلاد. مردم کم‌کم باورشون می‌شه و من و تو یه عمری هم اگه تو سر و مغز خودمون بزنیم و خودمون رو جر بدیم (خودم رو عرض می کنما!) که آهای ایها الناس! اینا دروغن. کذبن. فسق و فجورن... کسی تو کتش نمی‌ره. همین الان دانشجویِ فوقِ لیسانس که همکلاسی بنده باشه، اومده به من می‌گه هیچ بعید نیس 24 میلیون رأی آورده باشه‌ها!! تو جایِ من باشی چه فکری می‌کنی؟ می‌ذاری این روند ادامه پیدا کنه؟
ک برای اینکه بدونین دارم می‌گم، بر صدا و سیما هیچ نظارتی صورت نمی گیرد. این رو توی یه پستی قبلاً توضیح دادم. اکثریتِ قریب به اتفاقِ کارمندانِ صدا و سیما از حکومت ناراضی‌ان. 4 تا مثل نجف‌زاده رو علم می‌کنن که چی؟ یه مدّت مردم رو سرِ ذوق میاره و سرِ بزنگاه میاد بزرگترین دروغا رو قرائت می‌کنه. اثرش چی‌ئه؟ من و تو حالمون ازش به هم می‌خوره، ولی مردم عادی می‌گن این همونی بود که به احمدی‌نژاد گیر می‌داد سرِ جریانِ هالهٔ نور. پس این بازم داره دروغایِ بیشتری رو کشف می‌کنه.
ک ضمناً در موردِ عمو فردوس به حقایقِ تلخ‌تری هم دارم پی می‌برم که در صورتی که از صحّتشون مطمئن بشم، حتماً در جریانتون می‌ذارم که بدونیم با کیا طرفیم.
**نیلو مورچه**
به نظر من میدون خالی کردن یه ضعفه، اما خب می‌دونی... کار کردن تو محیطی که تقریباً همه چیش تحمیلیه سخت‌تره.نمی‌دونم اما بحث کار با جشنواره فرق داره. من حس می‌کنم اگه کسی کار نکنه و چیز جذابیم نیاد بین مردم، اینجوری بیشتر همه چی رکود پیدا می‌کنه !!!!!..
اوّل اینکه مطمئن باش که مطمئنم همیشه به من لطف داری و سری به اینجا می‌زنی. حالا برسیم به حرفات...
ک یه عدّه معتقدن که انحصارطلبی و تکصدائی تویِ جامعه در نهایت باعث سقوط حکومت می‌شه. من زیاد به این حرف نمی‌تونم اطمینان کنم که شرایط یه طرفه‌ای که حکومت داره راه می‌ندازه، بیشتر به نفع ما باشه تا خودش. بنابراین تلاش می‌کنم که از انحصارطلبی جلوگیری کنم.
ک یادمون نره، بزرگترین نمونه انحصارطلبی و حکومت تکصدائی رو توی قرون وسطی به وجود آوردن و 1000 سال بر مردم حکومت کردن و هیچ اتفاقی نیفتاد. خیلی حرف‌ئه‌ها، هزاااااارررررررر سال...
**رؤیا**
سلام هـ.ز.ز. عزیز؛ دنیا چفدر کوچیکه. من خواننده پیج 360 ات بودم. البته خواننده خاموش. می‌دونم مسخره‌س اینی که می‌گم(چون تو من رو نمی‌شناسی و منم تو رو) ولی خوشحالم زنده‌ای و داری وبلاگ می‌نویسی... خوشحالم که شهید نشدی... زندانی نشدی و از همه مهمتر شیشه نوشابه‌ای هم نشدی ;))
رؤیا جون منم خوشحالم؛ هم بابت اتّفاقاتی که هنوز برام نیفتاده، هم بابتِ اینکه بالاخره یه خوانندهٔ خاموش به حرف اومد و من رو سرِ ذوق آورد. یه زمانی که تویِ بلاگفا می‌نوشتم، ویوئر برایِ صفحه‌م گذاشتم و با کمالِ تعجّب دیدم با وجود اینکه فقط 3 نفر نظر داده بودن، بیش از 40 نفر بازدیدکننده داشتم. یادِ 360 افتادم که گاهی بالایِ 100 تا خواننده داشتم. حسرت خوردم که چرا کسائی که می‌خونن، صداشون در نمیاد؟ «خواندهٔ خاموش» اصطلاح خیلی جالبی بود که دیگه دوس ندارم در مورد تو به کارش ببندم.

۵ نظر:

خانم فیلا فیلا گفت...

من قانع شدم،اونم کلی

حیاط خلوت گفت...

1 . به به خونه ي نو مبارك . انگار اديسون يه كم منجق دوزي بلده ها! به قول مشديا: ها! قـِشـَنگـَه !

2. چه خوب كه اينا رو پست كردي البته ما همينجوري كامنتا رو پيگير بوديم! .. حالا ميشه من يه سوال بپرسم؟ البته مي توني بهش بخندي چون من اصلاً شعور سياسي ندارم
مي خوام بپرسم الان اگه حكمت اين بشه كه بايد بري صدا و سيما و به قول خودت تو يه برنامه ي تخصصي كه نه كسي گوش ميده ( از عوام ) و نه كسي مي دونه تو كارشناسي كار كني،‌چطوري مي خواي افكار سياسيتو توش اعمال كنه. يه جور ديگه ش ميشه يعني اون اثرگذاري و خالي نبودن عرصه رو چطوري با كارت نشون مي دي ؟!

هـ.ز.ز. گفت...

**سرور**
سرور جون! بحث صرفاً ارائه دیدگاهای سیاسی که نیس بالام جان. به طور کلی هر جائی اگه ما نباشیم، یکی از خودشون میاد. بعد همین تئاترای ساده تبدیل می شه به مجالس عزا. ضمنا تو همین برنامه ها هم بحثای مربوط به سیاست پیش میاد. من خودم پارسال یه برنامه داشتم که مهمونش یه آخوندی بود. برنامه هم از طرف بیت رهبری زیر نظر بود. حرفائی زدم که بعدش هر کی شنیده بود می گفت مواظب خودت باش! حتی یه عده فکر می کردن به خاطر حرفای اون برنامه بود که زیرآبم خورد.
شاید مهمتر از سیاست، فرهنگ باشه. فرهنگ رو اصلا نباید به دست اینا سپرد. چون فرهنگ پایه های سیاست و اجتماع رو می ریزه.

الینا گفت...

نگی نفهمیدا؛ دو روز آپ نشده اینجا, غیبت سوم نشه

نویسنده مهمان گفت...

دوست عزیز
من نمی دونم شما تو انتخابات مجلس هفتم به چه کسی رای دادی.
مگه کسی مونده بود؟
مگه رقابتی وجود داشت؟

وقتی می تونی تاثیر داشته باشی که رقابتی وجود داشته باشه. وقتی امید به تغییر داشته باشی.
من تو همه ی انتخاباتای قبلی و بعدیش شرکت کردم ولی مجلس هفتم قضیه ش فرق می کرد.
بعدشم حضور مستمر یعنی چی؟
من وقتی بدونم هیچ تغییری حاصل نمی شه (اونم نه رو هوا بلکه با عقل و تفکر) اونوقت سعی می کنم بجای حضور مستمر جایی باشم و موقعی حضور پیدا کنم که حضورم موثر باشه.