۱۳۸۸ مهر ۲۳, پنجشنبه

تحدیدِ حریمِ تحریم

1.
عمو فردوس می‌گه: «من تویِ وزارتِ اطّلاعات اینقد (یه چیزی تو مایه‌هایِ حجمِ 3 تا زونکن شد وقتی با دست اندازه رو نشون داد) پرونده دارم. نمی‌تونم علیهِ اون تبلیغاتِ تلویزیونی مصاحبه کنم.» و من ادامه دادم که: «در اینصورت من از طریقِ بلاگم اعلام می‌کنم که ماجرایِ شما و اون تبلیغات چی بوده.» گفت: «آره! پیشنهادِ خوبی‌ئه.»
ک بالاخره هر کسی تا یه سقفی ظرفیت داره. یکی حاضر می‌شه بگه اگه حتّی وسطِ برنامه‌م احمدی‌نژاد وارد بشه، می‌ذارم می‌رم؛ یکی دیگه حتّی حاضر نیس بگه که با تبلیغِ آثارش مخالف‌ئه.
.
.
.
2.
امروز سرِ کلاسْ بحثِ این شد که آیا ما جشنوارهٔ تئاترِ فجر رو تحریم کنیم یا نه؟
ک من الان نمی‌خوام از قولِ دیگران نظری رو نقل کنم، امّا شخصاً فکر می‌کنم که یکی از بزرگترین نقاطِ ضعفِ جریانِ اصلاح‌طلبی، «قهر ورچسوندن»ئه. تا تقّی به توقّی می‌خوره، می‌ذارن می‌رن و پشتِ سرشونم نگاه نمی‌کنم. شما نگاه کنین که دولتیا حتّی روزِ قدس میان با یه وانت وسطِ ملّت راه می‌افتن و شعاراشون رو می‌دن. یعنی اینا به هبچ نحوی حاضر به خالی کردنِ صحنه نیستن. البته ناگفته نماند که در جریاناتِ اخیرْ این اخلاقِ بدِ اصلاح‌طلبا خیلی کمتر شده.
ک حالا برسیم به تحریم. به طورِ کلّی من معتقدم که ما نباید کار تویِ رادیو و تلویزیون رو تحریم کنیم. ما نباید به سادگی همهٔ جشنواره‌ها رو تحریم کنیم. به عبارتِ دیگه، ما نباید هیچ عرصه‌ای رو خالی نگه داریم.
ک اینکه یه شخصیتِ کاریزماتیکی مثلِ بیضائی بیاد و بگه که من در اعتراض به این اتّفاقات حاضر به کار کردن نیستم، خیلی فرق داره با اینکه 500 تا تئاتری دست از کار بکشن. تئاتر در ایران مثلِ خیلی از کشورایِ جهان با سوبسیدِ دولتی زنده‌س. دولت‌ها موظّفن که برایِ پیشرفتِ فرهنگیشون هزینه کنن. پس من از حقّ طبیعیِ مردم که بخشی از بارش رویِ دوشِ ماس نمی‌گذرم. این حقّ طبیعی اسمش این‌ئه: توسعهٔ فرهنگی.
ک یه مثال می‌زنم از اینکه یه نفر سبز تصمیم بگیره تویِ جشنواره‌ای شرکت کنه و اونجا یه مقامی بیاره و رویِ سن که رفت، جایزه رو به جنبش سبز یا یکی از شهدایِ اون هدیه کنه. این حرف تأثیر و ابعادِ خبریش بیشترئه یا خبرِ کناره‌گیریِ این هنرمندِ نسبتاً معمولی یا حتّی گمنام؟
ک انکار نمی‌کنم که اعلامِ صریحِ مواضعْ از طرفِ افرادی مثلِ شجریان که به نوعی «غولِ هنری» هستن با سایرِ افرادْ تفاوتایِ فاحشی داره. مخلصِ کلوم اینکه: هر سخن جائی و هر نکته مکانی دارد برادرِ من.
ک خوشحال می‌شم نظرات شما رو دربارهٔ تحریمِ جشنواره‌هایِ دولتی و امثالهم بدونم.

۱۵ نظر:

سرور گفت...

یکی از بزرگترین نقاطِ ضعفِ جریانِ اصلاح‌طلبی، «قهر ورچسوندن»ئه. تا تقّی به توقّی می‌خوره، می‌ذارن می‌رن و پشتِ سرشونم نگاه نمی‌کنم
:))))

با اين حرف خيلي موافقم! يكي از مشكلات بزرگ به اصطلاح روشنفكران ما اينه كه خيلي از وقتا درگير جلوه ي ظاهري و نمايشي اون ضد زدنشون مي شن! به قول تو هر كس بايد جاي خودشو بشناسه و بسنجه اين حركتش چقد ضرره چقد نفعه. بازتابش چه جورياس! به نظر من خالي كردن اين عرصه ها و گوشه ي خونه بقيه ي خاموشفكراي شركت كننده رو مسخره كردن و به ريش دولت خنديدن چيزي رو عوض نمي كنه، اتفاقاً الان بايد پاشنه ها رو كشيد و هر كس با همون ابزاري كه داره، حرفش رو بزنه! حالا اين تقديم جايزه و اين حرفا به كنار، به نظرم مشكل نسل ما اينه كه سواد و تا حتي شعور سياسي اجتماعيش خامه، انقد كه به فوكولش پاي آينه رسيده 4 خط كتاب نخونده ( يكيش خودم )،‌اين جريانات يه جورايي سيلي بود كه يه عده رو هم همينطوري سر راه با خودش كشيد. ديگه دوره ي شلوغ بازي تمومه، اين تغيير يه روند طولانيه به نظرم كه گام اولش هم بارور كردن شعور عامه و نسل پايونره ! ...يكي دس به قلمه،‌يكي نقاشه يكي موسيقيدانه و الخ. اگه قرار باشه همه بكشن كنار خوب،‌ ميشه همينه كه تا چند سال پيش بود و حتي بدتر چون همين پايگاهايي هم كه ميشد ازش يه صدايي بلند كرد خاموش مي شن
( اين فكه من دارم يا بخاري سه شعله ؟ )

هـ.ز.ز. گفت...

سرور ما خراب اون فک و دهنیم به مولی. یه دونه باشی. بدم نمیاد یه بحث حسابی در بگیره و از دلش یه پست در بیاد.

سرور گفت...

قربونت ه.ز.ز.
همچي يه گرد و خاك هم بد نيست ! فقط بايد يه كم اينجا شلوغ تر بشه كه نفرات بره بالا نظرات بره بالاتر ! در ضمن ارادتمن خفاشان شب

هـ. ز.ز. گفت...

((:
چه کنیم دیگه؟
ساعت 9 خوابیدم 2 از خواب پریدم!

واسه افزایش نفرات هم نمی‌دونم چه باید کرد.
یادش بخیر تو 360 می‌شد که بالای 200 تا کامنتم بگیره بعضی پستام.

سرور گفت...

خوب منم چون 360 رو يادمه مي گم ديگه وگرنه من همينطوري به سادگي اول نمي شدم كه !

خوب چرا آدرس وبلاگت رو به همون دوستاي 360 نمي دي ؟ گمونم كنار آي دي و فيس بوكتم مي ذاري كه آپ كردي ! البته 360 كه پريد خيليا تنبليشون مي شه بيان جاهاي ديگه واسه صرفاً وبلاگ خوني. اونجا بالاخره كامنت بازي،‌بلست پروني اين چيزا بود ديگه !

علی مطبوعات گفت...

تحريم كردن خريته
حرفي بود كه دم انتخابات مي زديم
اعتقاد داشتيم كه با تحريم ،ميدون دست دشمن مي افته
نتيجه يانتخابات درواقع سبب ادامه ي مبارزات شد
فلذا
تحريم كردن هر چيزي-به هر دليلي -خريته
مخلص شما/مطبوعات

الینا گفت...

یک - با حرف سرور خوب موافقم ؛
مشکل بزرگ ما ضعف شعور سیاسی ما بود, حالا یه عالمه آدم درگیر این جریان سیاسی شدند کافی ئه وقت مطالعه و بالا بردن شعور و درک و فرهنگ ئه
به نظر من جنبش سبز روندی رو که شروع کرده متأسفانه به نظر من حساب شده نیست؛ یکی از مشکلات بزرگش تصمیم گیری ها به عهده ی مردم ئه و هرکس ممکنه نظری بده و با استقبال روبرو بشه و الخ حالا اگر اون ایده خوب باشه یا بد باشه بحثش متفاوت ئه اما من هنوز نمیدونم کی رو چه حسابی تولد سه بزرگ این جنبش رو هفت روز پس و پیش سید خندان گذاشت؛ اگر هوشیاری موسوی نبود با بیانیه ی سیزدهمش که هرچند خیلی ها تا زمانی که روش تأکید نشد درک نمیکردن که موسوی گفت که بابا جان گیرم که تولدم هفت مهر بود ! ولی نیس ! نباید بهانه های ناحسابی رو آلت این جنبش کرد که ! البته خب این خودش از دردسرهای بزرگ ِ جنبش بی رهبرئه هرچند که مردم موسوی و کروبی رو به عنوان رهبر خودشان میدونند اما خیلی ها حرف حسابشون جدا از این هاست و حالا راجع به تحریم جدا از این که این جنبش هدفش آسیب رسوندن به مردم نیست بلکه رسیدن به یک مقصد والا از هر نظری ست حتی من تو خیلی از مرامنامه ها و بیانیه ها و مابین صحبت فعالین جنبش دیده ام که صحبتها از ایجاد فضایی برای حفاظت از محیط زیست به عنوان یکی از اهداف جنبش شده بود... خب با این حساب ما میخوایم به یه نقطه ی عالی برسیم و این تحریم اونم تحریم حساب نشده به معنی ئه اینه که ما میخوایم ضرر برسونیم به مثلاً دولت اما اولاً که یک مشت آدم بالاخره هست که اگر من و شما این جشنواره رو حرکت ندیم به عنوان لشکرسیاه آبروی جشنواره و دولت رو بخرن ... دوم هم این که دولت بی ابرو تر از این حرفاس که از بی ابرویی بترسه پس چرا با این حرکت تحریم به فرهنگ و هنرمون آسیب برسونیم, به اندازه ی کافی هنر ما آلوده ی بی هنری ها و فرهنگ ما آلوده ی بی فرهنگی ها شده است؛ این وقت میدون خالی کردن نیست ولاغیر چیزی جز سقوط برای ما باقی نمی ماند.
دو- برای پر بیننده تر شدن
توی سرچ های گوگل بلاگتو فعال کن
لیبل و تگ های نوشته هاتو فعال کن
توی بالاترین شرکت کن
توی شبکه های اجتماعی شروع بحث و انتظارتو اطلاع بده
به عنوان کسی که قبل از 360 وبلاگ نویسی رو توی همین بلاگ اسپات شروع کردم تجربه ی حضور و مشارکت توی وبلاگ هایی که به حضورشون توی وبلاگم علاقمندم هم بی اثر نبوده
:)

هـ.ز.ز. گفت...

الینا
من نتونستم توی بالاترین عضو بشم. گویا باید حتماً دعوتنامه داشته باشم.
توی گوگل سرچ هم فعالش کردم از همون اول.
اون پیشنهاد آخرت رو نفهمیدم. یعنی الان کسی رو که می‌خوام بیارم تو بحثم رو اول برم تو بلاگش؟ خب کسی رو اینجا نمی‌شناسم.

ممد بنک گفت...

روزی شدم به سولِی
سوله ریخت و به گا رفت...

هـ.ز.ز. گفت...

ممد چی شد؟! من نگرفتم...

سرور گفت...

منم با اين حرف الينا خيلي موافقم
"ه نظر من جنبش سبز روندی رو که شروع کرده متأسفانه به نظر من حساب شده نیست؛ یکی از مشکلات بزرگش تصمیم گیری ها به عهده ی مردم ئه و هرکس ممکنه نظری بده و با استقبال روبرو بشه و الخ" ... همين باعث شده كه تقريباً از همون اول چند دستگي افكار و اهداف باشه .. با هر كي حرف مي زني ازين قضيه دنبال يه چيزيه و هيچ خط مشخص فكري هدايت كننده نيست. براي همينم گاهي يه كارايي مي كنن كه بيشتر باعث لوُس شدن قضيه مي شه اون وقت 100 تا عاقل بايد بيان سنگي رو كه يه عده انداختن تو چاه در بيارن
( اون تولد ميرحسين كه ننرترين و بي ربط ترين حركت ممكن بود به نظرم )

الینا گفت...

آره فعلاً عضو گیریش متوقف شده اما من عضوم از این به بعد پستای بحث برانگیزتو بگو من بفرستم بالاترین داغ کردنش هم با بچه هایی که اکانت دارن

راجع به مورد آخری ئه هم بالاخره کم کم آدم ها هم خط و هم راستای خودشو از نظر فکری پیدا میکنه گاهی فکر میکنم این همه نوشته های خوب چرا زودتر کشف نکردم لامصب یکی دو تا نیستن که ...


سرور من مخلص کلوم فداتم.

سرور گفت...

مخلصتيم الينا بانو
چه نوني قرض مي ديم ما به هم :دي

راستي ه.ز.ز با اين قالبت چي كار كردي؟ نفله ش كردي كه

هـ.ز.ز. گفت...

چرا؟ بد شده؟

سرور گفت...

نه بد نشده
متن و سايد بار از قالب زده بيرون
يعني ميزون ني
نمي دونم شايد من دارم اينطوري مي بينم