۱۳۸۸ بهمن ۲۷, سه‌شنبه

ولنتاینیّه

علاقمندیم تا به مناسبتِ روزِ عشّاق چند خطی بنگاریم. اوّلا که من حالم از این سپندارمذگان‌بازیا به هم می‌خوره. این قرتی‌بازیا یعنی چی؟ همه‌ش به زور داریم همه چیز رو به اسمِ خودمون ثبت ‌می‌کنیم. برادرِ من، خواهرِ من، قرار نیس کونِ آسمون پاره شده باشه و نژادِ من و شما تِلِپّی افتاده باشه پائین. به خدا بقیه هم آدمن. به خدا «هنر نزدِ ایرانیان است و بس» یه شایعه‌ست و بس.
ک اصلاً ما خودمون چقدر از این سپندارمذگان می‌دونیم؟ هرکی ادّعاش می‌شه، بیاد همین‌جا یه تاریخچه از سپندارمذگان بده تا بعدش بشینیم با هم یه گفتمانی راه بندازیم. ما حتّی هیچ بدمون نمیاد که بگیم مزدک اوّلین کمونیستِ تاریخ بوده. خب بعله. با توجّه به تعاریفی که از زندگیِ اشتراکی وجود داره، بوده. ولی نکته داره عزیزِ من... پس چرا همه کمونیسم رو با اسمِ مارکس می‌شناسن؟ خب جوابش خیلی ساده‌س: هر حرفی، هر چیزی، هر کاری، تثبیت نمی‌شه، مگه اینکه در زمان و مکانِ مناسبِ خودش ظهور کنه. یعنی اگه یه بنده خدائی ورداشت تا مچ دستش رو تُو ماتحتش کرد، نمی‌تونه بگه این کار به اسمش ثبت شده. ایشون وقتی می‌تونن چنین ادعائی کنن که در زمان و مکان مناسب دستشون تو کونشون رفته باشه.
ک فی‌الواقع لُبِ مطلب اینکه: هر سخن جائی و هر نکته مقامی دارد. اگه چیزی به وقتش گفته یا انجام نشه، انگار اصلاً وجودِ خارجی نداشته. فرهنگِ غربی مدام داره نوبه‌نو می‌شه. به قولِ اجنبیا در حالِ آپدیتینگ به سر می‌بره. ما اینجوری نیستیم. پس الکی به خودمون گیر ندیم بهترئه.
.
.
و یه جمله قصار: عزیزِ مصر هم که باشی، گر نزد عزیزِ دلت عزیزی، عزیزی؛ ورنه، میرزی به پشیزی...

۱۸ نظر:

Farzad Rezaei گفت...

=)) کاملاً موافقم

ناشناس گفت...

از تجريش گرفته تا ميدون شوش همه چي قرمز بود آقا . ببين عمقش تا كجا جا رفته

م. گفت...

آقا تو اگه با سپندارمزگان مخالفی، من پا رو یه قدم جلوتر میزارم میگم با کل ولنتاین مخالفم. نماد ِ بارز ریا و دوروییه. واقعن چرند ترین روزیه که میشه ثبت شه. عشق که به روز و ماه و سال نیست.
جمله آخرت خرابم کرد.

م. گفت...

ای من ریدم تو هر چی عروسک قرمز و قلب و شکلاتی که توی ولنتاین دست به دست به هم میدین ملت ! ای من شاشیدم تو اون کادوهایی که از دوست پسرتون میگیرین میدین به اون یکی دوست پسرتون.



(آقا این جملات توی دلم مونده بود هیچ جا راحت تر از اینجا نبودم بگم دیگه. وینک)

athena گفت...

از ما تحت مورچه منفور تر پیدا نکردی که دلت برای ما شد اندازه اون؟
=))
بنده و حَجه قا هم قبول ندارنیم!
اینا همش شعره! از همون مدل شعری که خوددون واقفین!

athena گفت...

نام من در گوگوری مگوری ها نیست! پس نیست!

سروش گفت...

دقیقا مثل متن پارسالت
همین موقع ها
باهاش موافقم
همون پارسالم بهت گفتم
همینههههه !

PAYAMiN گفت...

پارسال هم صحنه رو دیده بودم و همون پارسال و ایضا امسال و احتمالا سال‌های دیگه هم موافقم!


+ دیشب رفتم نت بعدش خوابم برد، شرمنده اگه نزنگیدم.

2nya گفت...
این نظر توسط نویسنده حذف شده است.
2nya گفت...

نظر بالا مال من بود که به خاطر غلط تایپی پاکش کردم و دوباره میذارمش
.
راستش به نظر من جریان خنثی ییه.یعنی نه موافقم نه مخالفم اونقدرا
شخصا ولی خوشم نمیاد از این ولنتاین بازیا تو ایران.خیلی سطحی و بی ارزشه.بعد یک تیپای خاصی هم کلا خیلی به رسم و رسوم این روز پایبندن!نه همشون،ولی اکثرشون
این سپندارمذگان رو هم شنیدم ولی منم نمیدونم چیه درست.با این حال راستش به ولنتاین ترجیحش میدم.ولنتاین رو بدجوری به گند کشیدن هموطنا.شاید این یکی باز یه فرصت تازه باشه،یه شانس جدید که اگه پا بگیره انقدر لوس و مسخره نشه

ICE گفت...

مجموعه رمان پاک طینت رو گفته بودی؟ امروز یه مجموعه رمان از نشر چشمه خریدم...

سانای گفت...

ما ادعایی نداریم:D

س.س گفت...

اقا من از بنیان با این مسئله مشکل دارم
از رنگ قرمزم این روزا به عنوان ملین یاد می کنم
جمله ی قصارو عشقست

من گفت...

ای نویسنده جان
آی گفتی
ما که هر چی بگیم میگن سازه مخالفیم
گویا خودشان سازن از نوع مخالف


ایرانی جماعت تا ثابت نکنه ماست سیاهه
احساسه هویت نمیکنه لا مصب

سردبیر مقیم در شماره بیست و دو در حال خاراندن پس کله گفت...

همیشه جزو مخالفهای سفت و سخت توهمات ملی بوده و هستم ، همون چند سال پیش که یک ترجمه ..س شر از منشور کوروش همه جا رو فرا گرفت من خودمو پاره کردم که ترجمه واقعی رو حالی ملت کنم !اما کلا" عقیده شخصیم اینه که فرهنگ کهن و تمدن ایرانی مثل اغلب آثارش مدتهاست که در زیر خروارها خاک مدفون شده !

Elina Azari گفت...

من که به قولی نسبت به این قضیه خنثی‌م، چون از عشق بویی نبردم :))‌! به هرحال اگر نظرسنجی باشه که بگن ولنتاین بهتره یا سپندار چی چی ! میگم ولنتاین ! چون خوشگل تقلیدی ئه ! ولی کلاً مرده ی این روزام که دعوای هواخواه دو رویداد رو میبینم =))‌!

هـ. ز.ز. گفت...

"فرزاد"
من نیز.


"ناشناس"
این قرمزی جزو همون نمادائی‌ئه که اونا دارن و ما نداریم.


"میلاد"
ببین من با ولنتاین و اصولاً با مناسبتا موافقم، ولی می‌گم نباید چیزی رو مصادره کرد. چی بهتر از اینکه یه روز در سال باشه که تو راحت حرفِ دلت رو بزنی؟


"دنیا"
من با ولنتاین موافق‌ترم چون مالِ تمامِ مردم دنیاس.


"آتنا"
ای آتنا؛ به زودی در گوگوری‌مگوری‌ها قرار خواهی گرفت.


"Mrs.Sorutcci"
آره همون‌ئه.


"سانای"
من کوچیکتم.


"س. س."
جملة قصار قابل‌دار نیس به مولی.


"من"
ایرانی جماعت تا ثابت نکنه ماست سیاهه، احساسه هویت نمیکنه لا مصب.
کاملاً موافقم باهات.


"سردبیر"
همون کتاب خرسایزه رو می‌گی؟
هیچ‌وقت دلم نیومد بالاش پول بدم.


"الینا"
بیا بریم شوش یه دعوائی راه بندازیم فری.

حیاط خلوت گفت...

واي هومن خوب شد كه گفتي

خداوند دو عالم رو 100 هزار مرتبه شكر كه روز ولنتاين و تا شعاع مطمئنه من نرفتم توي نت و گوشيمم خاموش بود كه اين سپندارمزگان باز عين پارسال دهنمونو سرويس نكنه.
انقدر بدم مياد كه مي خوان همه چيزو كالبد شكافي كنن ار اعماق تاريخ اين مملكت . ازين اهورا مزدا بازي و كوروش و داريوش بازيا و كلاً باستاني بازيا بدم مياد كه نگو. درست ما تمدني داشتيم اوووووَه. خب دستشون درد نكنه . اما حالا چي شديم ؟‌ آخه پز دادن به چيزي كه الان ديگه نيست چه دردي رو از حال و آينده دوا مي كنه ؟ گيريمم كه ما تو همه چي اول بوديم . الان چندميم ؟

گندش رو درآوردن ديگه بابا !

اين هنر نزد ايرانيان است و بس هم از مزحرف ترين شعرايي بود كه شنيده تا حالا :))
ما يا ديگرانو نديديم يا نمي خوايم ببينيم!