دِ داره حالم از این اخلاقیاتِ گهِ یه عدّه به هم میخوره. دِ تو گه میخوری به کسی فحش بدی و ناموسْمالیش کنی وقتی فردا ظهرش داری باهاش کلّهپاچه میزنی. دِ من ریدم تُو این اراده. ریدم تُو این رفتارایِ پُر از اِفاده. آخه چلغوزْ فرنگی، تو که از صبح تا شب میشَنگی، تو چرا یه جوری میگوزی که انگار تا همین دو دَقه پیش هواخوری بودهی؟ اون وقت بذار ببینم؛ با این همه ریا، کی گفته پیشْ ما بیا؟ آخه عنتر، آدم نبود از تو اَنتر؟
ک طرف همین دیشب پیش پایِ ما چنان زارت و گوز و هارت و پورتی راه انداخته بود که بیا و ببین. سرِ چی؟ من چه میدونم چی. مگه من قیافهم شبیهِ نوستراداموسئه؟ فقط این رو بهت بگم که حرف و نقلی نبود که مثِ نُقل و نبات از دهنِ این حضراتِ آیات در نیاد. بعدِ اون همه حرف، یکیشون که صاحبخونه بود، تمرگید سرِ جاش. اون یکی چلغوزم رفت خونهشون. من موندم و این دیّوثِ بددهن. گفتم لاشی، تو رو چه به نقّاشی؟ چرا به رفیقت میشاشی؟ گفت حاجی به مرگِ مادرم این خزِ افراطی آبرو نذاشته واس ما. گفتم از اونی که داشتی حرف بزن. سرش رو انداخت پائین و شروع کرد با پاش رُو سرامیکِ قهوهایِ کفِ خونهشون به دایره کشیدن. یکی زدم زیرِ پاش که به ولایِ علی کسی ندید، ولی، همچین با پوز خورد به میزْ بغلی... دِ آخه گه خورده فحش میده مرتیکه دیّوث.
ک شب موندم پیشش. نمیشه که یه میمون با دهنِ پر از خون تنها بمونه که. مردم چی میگن؟
ک صبح صداش زدم بریم بیرون ناهار بزنیم خیرِ سرمون. همینجوری داشتیم میرفتیم که ناغافل اون رفیقِ دیشبی رو دیدیم. این دو تا یه حال و احوالی کردن... یه حال و احوالی کردن... به خدا پشمایِ هرچی مؤمنئه سهسوتئه فِرِ بدفرم میخوره. یکی نیس بگه آخه دیّوثا، شما که بلد نیستین حرمتِ قهر و کینه رو نگه دارین، رُو چه حسابی میپیچین به پروپاچه و بعدش میزنین کلّهپاچه؟
۲۵ نظر:
از نظر ادبی یا بی ادبی .. دقیقا نمی دونم .. خیلی حال کردم
یهو قافیه دار می شد شکایت ها !!
از نظر محتوا ، موافقم ولی هیچ ادعایی نمی کنم
می شه مثل مصاحبه های صدا سیما :
من هیچ وقت دروغ نگفتم .. من همیشه خوبم .. همه دوستام می دونن من مهربونم ...
من همون انم که بودم
سابجکتش ترکوند منو
چه برسه به خودش
بد دهنی با شعر اونم از نوع ز-ز
معرکه بود دادا
ببینیمت
میایم یه روزی با پیشیمون اونوری
برامون لوبیا پلو درست کن ما کله پاچه دوست نداریم
-وینک-
به نظر حقیر جا این حرفا نویسنده باس یاد بگیره بی خودی کاسه ی داغ تر از آش نشه. که تا اینطور ریخت و پاش نشه. بلاگشم جا صحبت ِ گوز و شاش نشه...
یعنی حیـفِس
پیوست: سروش؟ :))) منم خیلی خوبم
***
روم سیاه !!!!
...
با عرض معذرت باید بگم من تریپ بچه مثبتیم !
این خلاقیت بی نظیر رو اگه مثبت تر به معرض نمایش می ذاشتین ، شاهکار بود ! :D
...
اساسا توی دنیا آدمای تا این حد بی کینه کم پیدا می شه ، حالا هم که دو تا پیدا شده ، شما بیا لِهشون کن !!!!
بگذریم که هر کاری فوت و فنی داره ...
...
راستی دفعه بد در چنین مواقعی وساطت نکنید ، گویا بدآموزی داره !!!! :D
***
Elham
***
***
راستی من هربار میام اینجا یه چیز جدید کشف می کنم ، اکتشاف این دفعه :
هر چه بیشتر بدانی، بیشتر برایت پرسش ایجاد میشود. فقط این را بدان که دلم میخواهد نمیرم.
حالا این :
من اگه بدونم بعدش روحم سرگردون و برزخی نمیشه
حتما خودکشی میکنم
قبل از اینکه بگم اینا با هم در تضادن ، دوست دارم فکر کنم که اصلا در تضاد هستن یا نه !
***
Elham
***
عالی بود
من هم از این آدم ها نیستم که با یکی دعوا کنم و بعد فردا تو روش بخندم
خب الهام!
چون نمیدونم بعدش چی میشم، میخوام نمیرم دیگه.
اگه میدونستم که همون که میدونی رو انجام میدادم.
بعدشم به برچسبِ این پست همه خوب نگاه کنین لطفاً!!!!
دااااااااااسسسسسستان!!!!!!
شازده داستان از بّعد لحن و محتوا به کل پسند شد. میپیچین به پروپاچه بعدش میزنین کله پاچه :*
این سرور تعداد بازدیدکنندگان پوکید :)
:))
ياد شستاي 360 ايت افتادم ! اون رو بالا اومد ..
حالا نقّال چه خوش دهنه خودش د آخه !... اين قافيه هاي فحشت عجب چسبيد
اون بالا شست نيست پسته !
"گفتم لاشی تو رو چه به نقاشی؟"
..
سبکش رو دوست دارم.یه مقدار بوی علی حاتمی می ده.
سلام ، اومدم بازدید پس بدم :) کلا" با محتوای مطلب موافقم اما قربونت برم یکمی از خشونتش کم میکردی همه النگوهامون شکست ....
حاجی میدونستی استعداد رپ کردن داری؟
تصور کن..همین اینایی که گفتی یه آهنگ دزدی بزار روش، بعد دستتو اینجور اینجوری تکون بده، اسمت هومن بود دیگه؟؟... خب یه اسم تخمی هم بزار پشت اسمت،.... مممم مثلا این:
هومن رادیکال
یا این یکی
هومن طلا
لوووول
به هر حال جواب میده حاجی. باور کن استعداد داری
سردبیر مقیم در شماره بیست و دو @
:)))))))
حاجی تیکه آخرت خداا بود.
=))
حاجی اتفاقن من از این مدل آدما که کینه ای نیستن خیلی خوشم میاد.
ببین دو تا مساله است.
یه وقت آدم تو یه شرایط خاص روحی یا جسمی یا موقعیت مکانی خاص با یکی حرفش میشه یا دعوا میکنه، بعد دو دیقه بعد میفهمه که اشتباه کرده.
خب وقتی فهمید اشتباه کرده، یا جفتشون به این نتیجه رسیدن، ادامه قهر کار احمقانه ای میشه.
این مساله برای خود من بارها پیش اومده. حتا بعضی وقتا دو دیقه بعد میفهمم که اشتباه کردم.
اونوقت میرم و مث یه مرد میگم آقا من اشتباه کردم. ببخشید. نوکرتم. و این حرفا
ولی ..
یه وقتی طرف از ترس و بزدلی برمیگرده پیش طرف. یعنی چش دیدنشو نداره ولی از ترسش میره میگه گه خوردم حاجی. این خیلی ی ی ی ی بده. خیلی ی یی ی
حاجی اول صب بود هنوز پر انرژی بودیم زیاد نوشتیم. فوش ندی
زبان کار قشنگه . میدونی یاد دیالوگای میرباقری افتادم. سجع خونم زد بالا
از همه اینا بهتر خجسته اتفاقیست که یافتمت حریف
جایی دیگری پیدا که با شوق بیام بخونم
چه فحش های موزونی رو پشت سر هم ردیف کرده بودی .
فکر کنم از یکی از اراذل و اوباش کهریزک هم کمک گرفته بودی .
راست میگی
یه جوری نوشته بودم که فقط خودم می فهمیدم چی به چیه
درستش کردم
***
کامنت اولم که شوخی بود ، وگرنه من همون اول برچسب داستان رو خوندم . ولی بعضی داستان ها هم واقعی هستن !!! بگذریم ...
...
درباره اون دو تا قضیه هم ، من از همون اول شک داشتم که اساسا با هم در تضاد باشن و گویا در تضاد هم نیستن !
...
درباره اون درمه بالا هم من از اول می دونستم این خوشبختی بزرگتر از اونیه که واقعیت داشته باشه !!!! :D
***
Elham
***
امشب پست رو برای مادرجانم خوندم، نمیدونی چه صفایی کردند نمیدونید شازده ... :*
آمدیم ، نبودید
آخیش..چه قده راحت حرف بد میزنی..آدم جیگرش حال میاد
بعضی وقتا چیزایی می نویسی که خیلی بیشتر باهاشون حال می کنم....چیزای که آدم دوست داره بگه اما نمی تونه...در کل یعنی خیلی می خوامد دادا...همینجور بنویس و مارو خر کیف کن
ارسال یک نظر