تهران خلوت شده. خیلی خلوت. به طورِ تقریبی اگر سابق بر این 100 پرنده در ثانیه پر میزد، امروز این رقم به چیزی کمتر از 13 پرنده رسیده. آن وقت مردِ همسایه از شلوغیِ خانۀ ما دلچرکین است. گمانش اگر جوانانمان به خانه ما نیایند، مشکلاتِ ساختمان حل میشود. گمانش ما ضدّ انقلاب و تروریست و کمونیست و منافق و ایضاً موافقِ صهیونیسمِ پلیدیم. خستهام از این همه تهمت. گوشش را میکشم به سمتِ دهانم و میگویم: «اگر جوانان در خانه نباشند، لاجرم به خیابانها میریزند و تهران شلوغ میشود.»
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
۶ نظر:
ای تو روح مرد همسایه چقد فضه است ! ا َه ... حالم بد شد
اين مرد همسايه هم تنش ميخاره ها !
خوب گفتي بهش !
این مرد همسایه تون احتمالا کار و زندگی نداره؟
***
بزرگوار بذار برسی بعد اینهمه پست آپ کن !
...
می گم فکر کنم دادکانم تو نود گفت : "اگر جوانان در ورزشگاه نباشند، لاجرم به خیابانها میریزند و تهران شلوغ میشود."
یا یه همچین چیزی !!!
...
دفعه بعد که مرد همسایتون رو دیدی از قول من بهش بگو : (...)
ممنون
...
ولی خوشم اومد ، بهره برداری (...) کردی از مرد همسایتون !
***
Elham
***
این فرهنگ شده درد بی درمون
هــمــیــنــه !
ارسال یک نظر